روش درمان امراض-بیماری سوم

ردائت خون

در تابستان – مردادماه 1395 ح . محمدزاده علیا  نزدم آمدند.

وی به چند طبیب بسیار معروف و شهره به اهل فن مراجعه کرده بود و پیش چند تن دیگر از اطباء طب سنتی مراجعه نموده بود.

تمامی آنها طبیعت ایشان و مشکل وی را غلبه سودا تشخیص داده بودند

چرا؟؟

به دلیل اینکه اولا وی لاغر می نمود ولیکن لاغری در داخل اندام وی مشاهده نمی شد.(توضیح خواهم داد).

علائم بیماری

دائما فشارش پایین بود و بالا هم نمی رفت که به همین دلیل بود برای اینکه او را سوداوی مزاج دانسته بودند و تمام آن اطبا این موضوع را تایید کرده بودند

لذا پس از مدتی درمان با هر یک از آنها , بیماری وی وخیم تر و اوضاع او بدتر شده بود.

کسل بود و سرانگشتان دست های او کزکز یا بی حس می شدند و گاهی که از جا برمی خاست سرگیجه نیز می گرفت.

شرح روند تشخیص بیماری

از او خون کمی برای آزمایش گرفتم که خیلی کدر و لغزنده بود و جالب این که از آثار خون و طعم آن کاملا پیدا بود که قند خون او نیز بالاست.

خب در این حالت اطباء اگر دقت بالایی نداشته باشند و تحقیق مناسب نکنند عواقب جدی به همراه خواهد داشت.

دقت کنید زمانی که به او گفتم لطفا تمام لباس هایت را از تن درآورده و وقتی این کار را کرد دیدم :

که اندام وی به اندام سوداوی ها نمی ماند که پوست به تیرگی می رود و از طرفی لاغری جوری باشد که خشکی در پوست و بدن خود را عیان نشان بدهد.

لذا از وی خواستم که عکس های 5 سال اخیر و یا قبل تر را که از خود دارد برایم بیاورد و در سوالاتی که از او و خانواده اش پرسیدم

دانستم که در چند سال قبل وی این شکل اندام را نداشته و چاق تر و پر تر بوده است و همین طور در عکس ها هم مشاهده نمودم.

تذکر:

خب پزشک و طبیب نباید پشت میز بنشیند و آثار بدن را با سطح و ظاهربینی چک کند.

وقتی می بیند که کسی در لمس , کبدی گرم دارد و از سویی بدنی سرد دارد و در عنبیه آثار طبیعت سردمزاجی هویداست

اما آثار خشکی نه در پوست و نه در دو چشمان شخص و نه در بینی و لب ها و وسط قفسه سینه و نه در کف پا و نه در حالات شکم دیده نمی شد.

اگر لباس وی را از تن بدر می آوردند می دیدند که از روی شکم نمی توان جای اعضاء و احشاء را تشخیص داد و گوشت و چربی زیر پوستی که سطح وسیع که مستعد است برای چاقی کاملا مشهود است.

و از سویی نبض و حالاتش ضعیف و آرام می نمود.

تمام این موارد موجب شد که شک نمایم و از شک به ظن و از ظن به یقین برسم که وی بلغمی مزاج است .

و زمانی که از نوع اغذیه و اشربه سوال نمودم دانستم که تشخیص کاملا درست است و او بلغمی مزاج است.

به همین دلیل که از صحت مزاج برخوردار نبود و غذای او باعث فاسد شدن خون او شده بود فشار اغلب پایین بوده و بالا نمی رفت.

دستورات و تجویزات

به بیمار برای تقویت کبد جوشانده ای مخلوط از افسنطین و ختمی و پنیرک و قاصدک دادم.

برای تصفیه خون وی مرزنجوش + تخم گشنیز تجویز نمودم.

و هر دو روز یک بار به علت اینکه بلغم کثیف و عمل نیامده شل شود و خود را روان نماید خاکشیر نیز به مقدار کم تجویز نمودم البته در آن ملاحظاتی را لحاظ نمودم از برای او.

نتیجه ی درمان

پس از گذشت یک هفته اظهار داشت که سرگیجه ها کاملا از بین رفته است و احساس سنگینی و کسالت ندارد و از اون حالت افسردگی و گوشه گیری نیز خارج شده است.

خون وی را دوباره گرفتم و دیدم هنوز چسبناک است .

لذا برایش کمی ریشه بابا آدم + فلوس تجویز نمودم تا کلیه ها نیز در کنار کبد قدرت یابد و ادرار بیشتر شود که الحمدالله بهبود حاصل شد

و بیمار پس از سه روز از مراجعه دیدم اظهار داشت که به قول خانواده ام انگار آب زیر پوست افتاده است.

به او تذکر دادم که دیگر از اون روش غذایی سابق استفاده نکند و به روشی که دستور به همه داده بودیم تا رعایت کنند عمل نماید

و پادکست های مزاج شناسی را گوش دهد که داده بود و طبق مزاج خود و پرهیزات و آن چیزهایی که برایش مفید می باشد غذا مصرف نماید

و توصیه های دیگر مأکولات را نیز بدقت رعایت نماید.آب بین غذا و قبل و بعد از غذا نخورد و از این قبیل دستورات که الحق نیز بعد از مدتی که از وی خبر به من می رسید در حال رعایت کردن بود و حالش روز به روز بهتر و سرحال تر می شد.

خداوند را شاکریم که توفیق درمان را نصیب و خود شفای وی را حاصل نمود.

**ردائت خون= فساد یا کثیفی خون