طب اخلاطی

advanced divider
Untitled

 در تبيين نظريه اخلاط چهارگانه

كه از مبانى فلسفى طب شمرده مى‏ شود و از اهميت بسيارى در علم طب برخوردار است،

بطورى كه گروهى به اين مكتب پزشكى، طب اخلاطى، اطلاق نموده ‏اند، مى‏ گوييم: به يقين طبيبان و حكيمان گذشته، براى تشخيص رطوبت‏هاى موجود در بدن و تعيين اخلاط چهارگانه، دست به آزمايش و تجزيه خون نزده ‏اند، چنان كه امروزه در آزمايشگاه، مواد بسيارى از تجزيه خون بدست مى ‏آيد،

لذا تلاش بسيارى از علاقمندان طب سنتى به تطبيق با مبانى جديد و مواد تشكيل دهنده خون، كامل و دقيق از آب درنمى آيد، و درست اين است كه اين نوع مباحث را در مبانى خود مورد بررسى قرار داد، و انتظار نداشت كه به‏ طور دقيق با مبانى جديد قابل تطبيق باشد،

به اختصار مى‏گوييم:

آنچه به نظر مى‏ آيد اين است كه مقوله اخلاط، مبتنى بر شالوده طب سنتى، يعنى مزاج و از نگاهى ماكروسكوپى و كلى نگر مى‏ باشد و اشتراك بين ابزار و امكانات امروزى و گذشته وجود نداشته تا در نتيجه گيرى نيز اشتراك و انطباق نظر وجود داشته باشد،

لذا نظريه اخلاط

بيشتر مبتنى است بر تشخيص‏هاى خارجى و كلى از حالت شناسى بدن، علامت شناسى، آسيب شناسى، تشخيص‏هاى بالينى، واكنش‏هاى دارويى و غذايى

و در آخر، نتيجه گيرى از شيوه درمانى بيمارى‏هاى سوء مزاج مادى (خلطى) مى ‏باشد، لذا تقسيم اخلاط به چهار دسته بر اساس مؤلفه‏ هاى ياد شده بوده، و نه از راه تجزيه خون و با چشم مسلح و ميكروسكوپى،

حتى اين كه شيخ الرئيس مى‏گويد: آن گاه كه خون را در ظرف آزمايش قرار دهيم، لايه رويين آن، همانند كف و آن صفراء و بخش سفيد آن بلغم و بخش لخته و ته نشين آن سوداء و بخشى آبى و بخشى خون كه از آنها جدا و متمايز مى ‏باشد،

اين آزمايش نيز چنان كه خود ابن سينا تصريح مى‏ كند:

به چشم مى‏ بينيم، در واقع يك نگاه غير مسلّح است، نه تجزيه علمى خون، و مبتنى بر همان علامت شناسى مى ‏باشد كه البته به‏ طور مستقيم روى خون (نه به واسطه بدن) انجام مى‏ گيرد.

بنا بر اين آنچه نظريه اخلاط را امروزه نيز استوار و قابل استناد مى‏دارد، گذشته از مبانى خاص خود، نتيجه بخشى آن در زمينه درمان بيمارى‏ها مى ‏باشد و با توجه به علايمى كه هر خلط از خود بروز مى ‏دهد و با استفاده از داروى مربوط به دفع آن خلط از بدن، و رفع علايم آن و در نهايت بهبودى بيمارى، و همين اندازه در درستى علوم تجربى و كاربردى كافى است،

هر چند از لحاظ تحليل علمى و تطبيق آن بر يافته‏ هاى جديد جاى بحث و مناقشه باقى مى ‏باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا