ورود به درختواره مبانی طب

دوره شناخت یبوست

وضعیت فعلی
ثبت‌نام نشده
قیمت
$45000 تومان
شروع کنید

دوره شناخت یبوست

بحث در یبوست همچنان که درجامعه فعلی ما بین عوام و پزشکان درمکتب جدید به این شکل جا افتاده و در موردش سخن گفته می شود که تا نام یبوست را می شوند از آن به مشکل در جهاز هاضمه و نوع به سختی دفع شدن مدفوع یاد می کنند و بحث در یبوست آنچه را که در حقیقت خویش منباب آن در طب کهن بحث به میان آمده است مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است.

باید بگوییم مبحث یبوست که در لغت به معنای لفظی خشکی (یابس) عمل خشک کنندگی را مورد فعلیت قرار داده اند می باشد ولیکن در اصطلاح این معنای خشک کنندگی و بطور کلی از مصدر خشک کردن مقصود ایجاد آن قسم از خشکی که در اذهان همگان جای گرفته است نمی باشد.

همانطور که می دانیم در طب کهن نیروهایی بصورت قوه ها در نفس آدمی بصورت تکوینی قرار داده شده است که این نیروها بر اساس قوای خدمت رسان به کیفیات اربعه در کنشهای ایجادی از امتزاج آنها که بحث در مورد اخلاط را در پی خواهد داشت بوجود می آیند نیروهای خادمه ای هستند که به جهت موجود شدن از قوای عنصری فقط در معنای مادی امر اثرات خویش را به ظهور و بروز نمی رسانند و این دلیلی واضح است بر اینکه همانطور که جنبه عنصری عناصر اربعه به لحاظ مادت عنصری در قالب بحث مادی نقش مادی و غیرعنصری را ایفا می کنند از آن جهت که به دید و کیفیات ماده در دید انسان ظاهر نمی باشند یعنی جنبه عنصری دارند لاجرم کیفیات و نیرو و قوا که از آنها تولید می شود نیز جنبه مادی صرف مانند عناصری که در جدول مندلیف می باشد نخواهد بود.

بطور کل بر اساس آنچه گذشت باید بگوییم که فعل خشکی از جهت اینکه نیازیست برای قوای خادمه تا بتواند افعال مورد نیاز برای جذب و ماسکه و دافعه و هاضمه را بوجود آورد فعلیست که از جهت موجودیت خود آنگونه خشکی که در عالم موجود به نظر همگان می آید, نمی باشد بلکه خشکی آنست که چیزی شریف و مورد نیاز قوا برای انجام افعال مورد نیاز بدن می باشد. بطور کل باید بدانیم که آنچه از خشکی, رطوبت, برودت و سخونت در ابحاث طبی مورد بحث قرار گرفته اند به دو وجه می بایست آنها را مورد معاینه قرار دهیم

یک وجه , وجه غریزی و طبیعی از آن حیث که از بیرون از بدن انسان تامین نمی شود و بصورت مکون از ابتدای خلقت همراه اوست. این وجه همانست که چنانچه خشکی از آن یاد می کنیم خشکی نیست که ایجاد هیچگونه ضرری برای بدن نماید بلکه به تمام وجه موجبات درست انجام شدن افعال مقرر برای تامین نیاز یکایک اعضای بدن را عهده دار می شود و همینطورست در مورد رطوبت و برودت و …  اما آن قسم از خشکی و سه دیگر از کیفیات به جهت فاعله و منفعله بودن که از طریق اعمال مورد استفاده از طریق انسان برای نشو و نما و گذر زندگی به بروز می رسد مانند خشکی که از طریق ماکول و مشروب امکان حصول می یابد و یا رطوبتی که با ضدیت با خشکی از خشکی اصیل در بدن می کاهد وجه دیگری از آن دو وجوه یاد شده می باشند.

در حقیقت رازی که در این میان نهفته هست و یابنده حقیقت به دنبال آن می بایست روان باشد درک مطلبی در این میان است که بسیار ظریف و فهمش نیاز به تامل بیشتر و تفکر بالاتر در این مبحث را طلب می کند و آن اینست که  حرارت از آن نظر که در بطن وجودی طبیعی طبع آدمی موجود می باشد دقیقا از همان حیث از موجودات عنصری می باشد و با حرارت موجود در عالم امکان تفاوتی کامله دارد که در لفظ مشهور و فهم مفهوم در گذر علوم گذشتگان آن را حرارت غریزی نام کرده اند و همینطورست رطوبتی که در اثر انجام افعال متعدده از انسان از ماکول و مشروب و اعراض نفسانیه موجود می گردد با آن وجه از رطوبتی که از ابتدا در بدن انسان بوسیله حرارت و یا برودت از گرمی و سردی مکون بوده است تفاوتی کامل دارد و آن رطوبت را که از ابتدا در آدمی بصورت منبعی برای نشو و نما و حفظ صحت و  نگاهداری قوای اصیل در آدمی وجود داشته است متمایز می سازد که گذشتگان این رطوبت را رطوبت غریزی خواندند و آن زمان که این رطوبت غریزی بر اساس افعال ,افکار و اعمال آدمی (که بصورت منبعی در انسان به ودیعات گذاشته شده بود ) به نقصان گرایش کند آن وجه از رطوبت جای آن را خواهد گرفت که توان اجرایی آن رطوبت شریف را به هیچ وجه یارا نخواهد بود و از پس آن پیری حلول نموده و امراض ظهور نموده و آغاز خشکی از وجه غیر طبیعی و غیر غریزی در زندگی آدمی آغاز خواهد شد و این زمانیست که انسان در عین حال که بی بهره از آن منبع شریف زیست می کند هرچه تلاش نماید نمی تواند حرارت رطوبت برودتی را که در وجه اول عرض نمودیم در درون خویش بوجود اورد و نبود آن قوای شریف و کیفیات تکوینی ایجاد آن قسم رطوبت و … دیگر را که از جنبه مادی مورد نیاز بدن است بوجود می آورد که با اثر گذاری آن وجه از نیروهای اولیه فاصله ای بسیار دارد پس بهتر آنست که آدمی با فراگیری علم دقیق و فهم درست از حرارت و برودت و رطوبت که از ابتدا در درونش بصورت غریزی نهاده شده بود صیانت و حفاظت نماید که این نیاز به فهم علمانی و روش درست روحانی و اعمالی در انسان دارد تا بتواند با نگاه داشتن این منابع شریف به تدریج آنها را خرج نماید و در کنارشان از کیفیات حاصله و نیروهای ماجده بصورت کمک کننده ویاری رسان به آن منابع شریف بهرمند گردد و این دقیقا همان حفظ صحت و عدم بروز مرض در انسان می باشد. از پس این گفتار خواهید دانست که یبوستی که در باب آن در این دوره بحث می شود چه مقدار با اصل حقیقی و غریزی موجود در بدن انسان متفاوت است و بهتر آنست که در مورد این مبحث و مقوله هر آنچه بیشتر به درس و بحث و تحقیق محقق جستجوگر بپردازد.

آدمى از ساعتى كه بدنيا مى ‏آيد تا پير شود روز به روز خشكى بر مزاجش‏ «2» فزونى مى ‏يابد و از اين جهت است كه خون كودكان و بچه‏ ها بالمقايسه با خون جوانان و بطريق اولى با خون پيران رطوبتش زيادتر است، با اين حال حرارت زيادى دارد و جاليوس در تفسير كتاب فصول‏ اين معنى را تصديق‏ نموده و گفته است حرارت نوباوگان از حيث كميت از حرارت جوانان بيشتر و حرارت جوانان از لحاظ كيفيت از نوباوگان زيادتر است. اين امر از اينجا معلوم م ى‏شود كه اعمال طبيعى در نوباوگان از لحاظ هضم غذا و نشو و نما بهتر انجام مى ‏گيرد. بدين جهت است كه خون نوباوگان و كودكان شبيه به عصاراتى‏ «1» است كه هنوز در آنها پختگى منتهى به نضج كامل شروع نگرديده و در آنها جنبش غليانى پيدا نشده است.
خون جوانان بمانند عصارات جوشيده ‏اى مى ‏باشد كه از آن بخارات و فضولات زياد بيرون ريخته است، شبيه شرابى است كه آماده شده و از غليان افتاده و نيروى آن استحكام يافته است.
اما خون پيران مثل شرابى است كه قدرت آن از بين رفته و نزديك بسردى شده و سركه خواهد شد.
اما آبله بهنگام غليان و عفونت خون بوجود مى‏ آيد تا بخارهاى زائد از آن بيرون روند تا خون دوران كودكى كه شبيه به عصاره ‏هاى مرطوب است بخون دوران جوانى كه بمانند شراب پخته آماده است تبديل گردد.

بيشتر پزشكان كنونى، تندرستان را به نوشيدن آب سرد ناشتا فرمان مى ‏دهند چون شكمبه و روده ‏ها را برمى ‏انگيزد و روانى طبيعى بى ‏هيچگونه سختى و بازدارندگى (يبوست‏) در آنها پديد مى ‏آورد و گرده و پيشآب‏راه‏ها از نمك‏هاى ته ‏نشين شده م ى‏شويد و پاك مى ‏كند سيكل چرخشى خون را تر و تازه مى ‏نمايد. اين برخى از نظريات ايشان مى‏ باشد. من نيز آن را آزمودم و چهل سال به نوشيدن آب بامدادان خو كردم و آن پند آموزگارم در دانشكده پزشكى بود و بر اثر اين آبخورى آن بازدارندگى كه از كودكى دچارش بودم از بين رفت.

درمان امراض معده و روده- یبوست را درمان کنید

 

يبوست‏، نياز بدان در كنش‏هاى نيروهاى سه گانه- يعنى دو ناقله و يك ماسكه- وجود دارد، درباره دو ناقله- يعنى نيروى جاذبه و دافعه- نياز مبرم به خشكى به دليل ايجاد امكان زياد براى تكيه كردن كه در هرگونه حركت ضرورى است مى ‏باشد، مقصود من از حركت، حركت روح حامل اين نيروها به سوى كنش‏هاى خود مى ‏باشد كه اين حركت به دفع نيروهايى م ى‏انجامد كه از مانند آن سستى رطوبى‏ «2» را بر طرف مى‏ گرداند، هر گاه اين سستى رطوبى در گوهر روح يا در گوهر ابزار وجود داشته باشد، اما نياز نيروى ماسكه به خشكى براى ايجاد انقباض در اشيا می ‏باشد. «3»
اما نيروى هاضمه (نيازى به خشكى ندارد بلكه) نياز آن (براى طبخ و نضج) به رطوبت شديدتر است.

فعل و انفعال قواى فاعله يعنى حرارت و برودت و قواى منفعله يعنى رطوبت و يبوست‏ حاصل مى ‏شود.

آب شور و اب های سنگین موجب یبوست میشود

عده ‏اى از دانشمندان اروپا بر عليه گوشت اعلاميه‏ هائى منتشر كردند (زيرا گوشتخوارى در اروپا بيش از ساير كشورها رواج دارد بطورى كه خوراك گوشتى روزانه آنها بيش از نان و حبوبات ميباشد و بر اثر اين افراط با آنكه وسائل مصنوعى بهداشتى آنها كاملتر است بيماريهائى مانند پوك شدن استخوان، ضعف غدد بدن و بهم خوردن نظم لوله‏ هاى هاضمه و در نتيجه سوء هاضمه و تخامه- حصبه- وباء- سل و سرطان- امراض كبد- تورم امعاء- مرض قند- آپانديس- بيمارى‏هاى معدى و روده‏ اى خصوص انسداد روده- يبوست‏ و امراض ديگر كه همه از عوارض گوشتخوارى افراطى است بسيار ديده مى ‏شود).

 

هر واحد از عناصر متكيف است

 

ابن الیاس در بستان الاطبا گوید که :
– اصل بيماريها سرما و يبوست‏ است.

در بيان اسباب سخونت و برودت و يبوست‏ و رطوبت‏
و ببايد دانست كه از حكما و اطبا جالينوس حصر اسباب سخونت در پنج چيز كرده است و ازين پنج چيز حركت‏ست زيرا كه حركت مفرط موجب افراط تحليل است كه منتهى به تبريد مى ‏شود و ديگر ملاقات مسخن است از غير افراط داخلا و خارجا چه افراط موجب تبريد است چنانچه مذكور شد و ديگر متناول از ادويه و اغذيه حاره و ديگر حصول تكاثف كه موجب‏
احتقان حرارتست و عفونت و اسباب برودت را جالينوس در شش چيز حصر كرده است يكى حركت مفرط و ديگر سكون بافراط و ديگر ملاقات آنچه مبرد است و ديگر ملاقات آنچه بافراط مسخن است و ديگر متناول مبرد از اغذيه و ادويه و ديگر تقليل غذا بافراط و اما اسباب يبوست نيز منحصر در چهار چيز است يكى ماده مجفف و ديگر ملاقات آنچه مجفف است مثل آتش و هواى مجفف و ديگر تقليل غذا و آب اگرچه يبوست ضعف جاذبه باشد و ديگر آنچه تحليل باشد و اسباب رطوبت نيز منحصر در چهار چيز است يكى ماده رطب از اغذيه و اشربه و ديگر ملاقات آنچه مرطبست از هوا و آب و آنچه بدين ماند و ديگر تكثير غذا و اگرچه بطبع مرطب نباشد و ديگر اسبابى كه جافه.

حکیم رضی.

به این دوره آموزشی امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا